|
پنج شنبه 5 تير 1398برچسب:, :: 14:21 :: نويسنده : zed
سلام دوستای گلم می خواستم از همتون یه سوالی کنم تا حالا عاشق شدید اگه شدید بهش رسیدید یا نه ؟ یا شده شما یکی رو خیلی دوست داشته باشید اما اون به یه نفر دیگه فکر کنه ودوسش داشته باشه. دیشب من به گوشی اونی که خیلی دوسش دارم پیامک عاشقونه دادم(با یه شماره ی جدید )واز پیامکایی که میداد فهمیدم اونی که براش میمیرم یکی دیگه از پسرای فامیلو دوست داره. بهش پیامک میدادم تا بهش بگم کی هستم و چقدر دوسش دارم .آخه از کارام که نمیفهمید. اینم از کسایی که دوسشون داریم هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری! هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری !!! هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری!! وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم!!! کاش کوچیک می موندیم تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن ! نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفمون رو نمیفهمه !!!
دو شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : zed
گاهی وجود تو را کنار خودم احساس میکنم اما چقدر دلخوشی خوابها کم است ؟!
پنج شنبه 1 اسفند 1392برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : zed
یاد گرفتم که... همه میمیرند، اما همه به راستی زندگی نمیکنند... یاد گرفتم که... طول زندگی مهم نیست، عمق آن مهم است یاد گرفتم... با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه، رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه، مي توان مقام خريد ولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه... یاد گرفتم نزارم کسی اشکهامو ببینه...
یاد گرفتم نزارم کسی بفهمه تو دلم چی میگذره و بخواد برام دل بسوزنه... یاد گرفتم که خدا دقیقا در آخرین لحظه همه چیزو عوض میکنه.از طریقی که اصلا فکرشو نمیکنی... صفحه قبل 1 صفحه بعد |